در این پرونده گروگانگیران پسر 12 سالهای را ربودند و او را به عمق چاه 25 متری انداختند اما هنوز انگیزه اصلی این آدم ربایی مشخص نیست. 30 تیرماه امسال مردی سراسیمه نزد ماموران پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن پسر 12 سالهاش به نام مرتضی داد. وی گفت: پسرم مقابل خانه مان در جنوب پایتخت مشغول بازی بود که ناپدید شد.
چند ساعت از ناپدید شدن او گذشت و وقتی دیدیم اثری از وی نیست نگران شدیم. به خانه همسایهها و فامیل سر زدیم اما هیچکس از او خبری نداشت. حالا هم نمیدانم چه بلایی سر پسرم آمده و تنها راهی که به ذهنم رسید، کمک گرفتن از پلیس بود.
آدم ربایی اشتباهی
بعد از اظهارات مرد میانسال، تحقیقات پلیسی برای پیدا کردن پسربچه گمشده آغاز شد. چند ساعت بعد پدر مرتضی دوباره نزد پلیس رفت و این بار مدعی شد که پسرش ربوده شده است. او گفت: من در کار ساخت و ساز ساختمان هستم. دقایقی پیش شریک کاریام به نام حسن با من تماس گرفت و مدعی شد که آدم ربایان اشتباهی پسر مرا دزدیدهاند. وی گفت که شخصی با او تماس گرفته و مدعی شده که یکی از آدمربایان است.
بعد هم گفته که آنها قصد داشتهاند پسر او را بربایند اما اشتباهی مرتضی را ربودهاند و با این حال از شریکم خواسته که 120 میلیون تومان برای آزادی پسر من پرداخت کند. وی ادامه داد: پس از تماس شریکم خودم را به او رساندم. او پیامکهای آدم ربایان را به من نشان داد و همه آنها را خواندم. آنها با ارسال پیامک برای شریکم تهدید کرده بودند چنانچه پول را در اختیارشان قرار ندهیم، فرزندم را میکشند. من که واقعا وحشت کرده بودم فورا به طرف اداره آگاهی به راه افتادم تا ماجرا را به افسر پرونده اطلاع دهم.
شروع تحقیقات
بعد از اظهارات این مرد و با توجه به حساسیت موضوع تیمی از ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی با دستور قاضی موسوی، دادیار شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. ماموران در نخستین اقدام به تحقیق از شریک کاری پدر مرتضی پرداختند. وی نیز مدعی شد که آدمربایان را نمیشناسد و با هیچکس هیچ خصومتی نداشته است.
نجات از چاه 25 متری
در حالیکه تجسسهای ویژه برای یافتن ردی از آدمربایان ادامه داشت 24 ساعت بعد یعنی 31 تیرماه پدر مرتضی به دادسرای جنایی تهران رفت و به بازپرس پرونده گفت: چند ساعت قبل مردی با شریکم تماس گرفت و گفت که پسری داخل چاهی در زمین او در اطراف تهران گرفتار شده است. شریکم یک زمین بزرگ در آنجا دارد و کسی که با او تماس گرفته بود، نگهبان زمین وی بود. بعد از این تماس، من و شریکم به سرعت خود را به آنجا رساندیم و ناباورانه متوجه شدیم که پسرم در داخل چاه است.
او را از داخل چاه بیرون کشیدیم اما یکی از بلوکهای سیمانی که در دهانه چاه قرار داشت به داخل سقوط کرده و باعث شده بود که دست و پای پسرم بشکند به همین خاطر فورا او را به بیمارستان رساندیم. وی در ادامه گفت: نگهبان زمین ادعا میکرد که هنگام کار کردن روی زمین صدای نالههای پسر بچهای را از داخل چاه شنیده و فورا با صاحب زمین تماس گرفته و از ماجرای آدم ربایی خبر نداشته است.
بازداشت شریک
در حالیکه تحقیقات ویژه در این پرونده ادامه داشت، ماموران به تحقیق از پسربچه ربوده شده پرداختند. او گفت: وقتی در کوچه در حال بازی بودم، دو برادر شریک پدرم نزد من آمدند و به دروغ گفتند که پدرم پیش شریکش است و باید تو را پیش آنها ببریم. آنها به این بهانه مرا دزدیدند و با انتقال به زمین کشاورزی به داخل چاه انداختند.
بعد از افشای این حقایق، شریک شاکی دستگیر شد. وی که خود را بیگناه میدانست وقتی متوجه اظهارات پسر بچه در بیمارستان شد، گفت: احتمالا گروگانگیری را برادرانم انجام دادهاند. وی درباره این ادعای عجیبش گفت: یکی از برادرانم مدتهاست که با دختری آشنا شده و قصد ازدواج با او را دارد اما من بهشدت مخالف این ازدواج بودم. از همان زمان برادرم نسبت به من کینه به دل گرفت و احتمال میدهم که برای انتقامجویی با همدستی برادر دیگرم دست به این آدمربایی زده و پسر شریکم را در چاه زمین من انداختهاند تا پای مرا به پرونده بازکنند.
بعد از اظهارات این مرد قاضی موسوی برای او قرار قانونی صادر کرد. این در حالی است که دستور بازداشت دو برادر وی نیز صادر شده تا در تحقیقات تکمیلی زوایای پنهان پرونده آشکار شود.